ابزارهای متافیزیک همانند معجزه چقدر میتواند در اثبات حقانیت ادیان و فهم بیشتر آن به ما کمک کند؛ پاسخ فلسفه و ادیان به این پرسش اما متفاوت است. یک کرسی ترویجی که به تازگی در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شده، در پی پاسخ به این پرسش است.
به گزارش
عطنا، معاونت پژوهشی دانشکدۀ ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامهطباطبایی در کاری مشترک با شورای عالی انقلاب فرهنگی کرسی ترویجی «سنجش کارآمدی و سودمندی معجزه در اثبات حقانیت ادیان با نظر به دیدگاه ملاصدرا و غزالی» را با ارائۀ سعید انواری، دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه علامهطباطبایی، همراه با نقد محسن حبیبی، استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه علامهطباطبایی و حسین رهنمایی، استادیار گروه مبانی نظر اسلام دانشگاه تهران روز یکشنبه، 11 آبان برگزار کرد.
معجزه را با دوربین فلسفی نگاه کردن
اگر از نگاه فلسفی به یک مساله متافیزیک بنگریم، آیا میتوانیم به پاسخهای قابل درک نیز برسیم. سعید انواری، دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه علامهطباطبایی از این زاویه به بررسی مسئله معجزه پرداخته است:
میخواهیم با رویکرد فلسفی به معجزه نگاهی بیندازیم. در این میان البته پرسشهایی از این دست پیشروی اذهان قرار میگیرد:
- آیا بهجز پیامبران دیگران نیز دارای معجزه هستند؟
- رابطۀ معجزه با علم چگونه است؟
- آیا علم با معجزه سازگار است؟
در پاسخ به پرسشهای پیشرو این کلیات را باید نیز مورد ملاحظه قرار دهیک که البته معجزه راه حقی برای اثبات حقانیت نبوت نیست. ملاصدرا، غزالی، کاشانی، ابن رشد و برخی دیگر از متفکران این مضمون را گفتند که مؤمن حقیقی، ایمان و یقین خود را با دیدن معجزه عملی از پیامبر بنا نمیکند و دینی که حاصل از معجزه باشد دین عامی میدانستند.
حالا با این مقدمه، 11 مورد از مواردی که درباره معجزه بیان شده است را نقد و بررسی میکنیم. غرض پروردگار از آفرینش انسان، هدایت او بود. اگر روایت دروغین از معجزه به دست دهیم، پس به غرض الهی نرسیدهایم و این دارای مشکلاتی است که هدف خداوند، هدایت انسان بوده است یا نه؟ آیا اگر فردی دینی را نپذیرفت، بیرون گود ایستاده است، از کجا میدانند هدف خداوند از آفریش انسان چه بوده و چه کسی این پیام را به شما داده است؟ چرا معجزه از پیامبر دروغین ظاهر نمیشود؟ چون این امر منجر به جهل و گمراهی میشود. چرا معجزه باعث جهل میشود، زیرا که تنها معجزه، نشاندهندۀ ثبات دعوی معجزه است و اگر اشتباه برویم، مردم نیز به اشتباه میافتند.
گاهی اوقات فرد از طریق استخراج (مفهومی متعلق به متکلمان) میتواند باعث معجزه شود. خداوند انسان را بر اساس «قاعدۀ لطف»، هدایت کرد. حسن نیز به غرض خدا بازمیگردد. اما در عمل، خداوند به «قاعدۀ لطف» عمل نکرده است. خداوند برای پیامبران معجزۀ معکوس انجام داد. خداوند مانند پادشاهی است که پیامبران را از آسمان به زمین فرستاد و البته این یک برهان تمثیلی است و دارای ارزش معرفتی نیست.
نکته بعد، متقاطع بودن است که از دیدگاه فلسفه دین به آن میپردازیم. میخواهیم دربارۀ کلیت معجزه بحث کنیم. چند نفر معجزه یهودیها را دیدند یا از آن نوشتهای برداشتند؟ ما که پیرو آینن وحدانی اسلام هستیم این معجزهها را قبول میکنیم ولی اگر کسی بیرون از دین اسلام باشد، آیا قبول میکند؟
آیا کسی گزارش داده حضرت عیسی مردهای را زنده کرده است؟ برای کسی که میخواهد از بعد تاریخی به نتیجه رسد که آیا مردهای زنده شده است یا نه؟ ما دربارۀ متقاطع نبودن گزارش معجزهها غیر از قرآن صحبت میکنیم. شقالقمر(نصف شدن ماه) را فقط مسلمانان گزارش کردهاند و هیچ یهودی و مسیحی این را گزارش نکرده است.
تاکنون راه حل عملی برای تشخیص معجزه بیان نشده است. معجزه بیشتر با سحر، جادو و شعبده مقایسه شده است. معجزه همیشه مطابق با اوضاع موجود است. معجزههای حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) بر اساش شرایط موجود ایجاد شده است. میتوان با استفاده از متخصصان به درستی و به شکل کامل به موضوع پی برد.
به طور مثال، معجزه در مقابل مخالفانی مانند فرعون اثری نداشت. اما امکان ارائۀ تفسیر طبیعی از معجزهها وجود دارد. یا اینکه معجزۀ شکافتن دریا توسط حضرت موسی(ع) میتواند ناشی از جزر و مد باشد؛ ممکن است این اتفاق افتاده باشد و بنابراین یک اتفاق طبیعی است.
امکان تفسیر عرفانی معجزهها نیز وجود دارد؛ در زمانی افراد بیایمان را مرده حساب میکردند و با راضی کردن آنها و پذیرش دین باعث زنده شدن افراد میشدند. آیا از معجزه میتوان عقلانیت موضوع را بررسی کرد؟ من از روی معجزه به دین روی آوردم؛ آیا محتوای آن دین نیز لزوماً عقلانی است؟ چه رابطهای بین این حس عقلانی وجود دارد؟ اینها همه پرسشهایی مهم در این باره هستند معجزه هستند.
دیدگاه کاربردی درباره معجزه
اما دیدگاه کاربردی به معجزه چه فایدهای دارد؟ ما که نمیتوانیم از معجزه استفاده کنیم اما میتوانیم از گزارشهای تاریخی آن استفاده کنیم. در زمان حیات امام رضا (ع)، از ایشان پرسیدند که در گذشته مردم با معجزه ایمان میآوردند پس حالا چگونه مردم ایمان بیاورند؟ ایشان فرمودند: مردم با عقل ایمان میآورند و با عقل است که خیر و شر مشخص میشود. ملاصدرا، قائل به این بود که پیامبران دارای ویژگیهایی هستند که آنها را از عالم غیب خبر میدهند و معارف و حقایق الهی را مطلع میشوند.
همچنین پیامبران به امور ماده نیز تسلط دارند و میتوانند معجزه کنند. غزالی نیز معتقد بود اعتقاد به پیامبران نباید نه از طریق معجزهها باشد، بلکه باید مبادی، معیارها و برهانها را از قرآن آموخت. مانند حضرت علی(ع) که فرمودند: حقیقت را از روی اخلاق نشناس بلکه حق را از آن بشناس تا بتوانی حقیقت را بشناسی.
«معجزه» نشانۀ پیامبری است
حسین رهنمایی، استادیار گروه مبانی نظر اسلام دانشگاه تهران اما نسبت به سخنان انواری در جزییات نقدهایی دارد، گرچه با کلیات سخنان او موافق است. نوشتار پیشرو به تفصیل سخنان رهنمایی را پوشش داده است: شخصاً با کلیت موضوعی که آقای انواری مطرح کردند موافقم. به نظر من معجزه نوعی شناخت از پیامبر است و به مثابه کارت شناسایی برای هر فردی ]پیامبری[ است. معجزه باید نوعیت القای مردم را داشته باشد، یعنی نوعیت مردم را مشخص کند. سپس به بعد تعبیر عرفانی از معجزهها میپردازیم که در کتابهای عرفانی دربارۀ معجزه گفته شده است.
عقل عملی فراتر از عقل نظری است
محسن حبیبی، استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه علامهطباطبایی اما در مقام منتقد سخنان انواری مطالب جدی دیگری مطرح میکند.تفصیل سخنان او در زیر آمده است:
اگر بخواهیم به محتوا توجه کنیم، پس میتوانیم آن را درست بدانیم اما نتیجه آن ایمان دینی نمیشود و فراتر میرود. آیا میتوانیم بپذیریم یا نه؟ من میتوانم حرف دانشمندی را بپذیرم ولی نمیتوانم به آن دانشمند ایمان بیاورم. امام رضا(ع) که فرمودند دیگر نمیشود از فصاحت و بلاغتی که مردم به آن ایمان دارند استفاده کرد، زیرا حالا دوران استفاده از عقل است. اینجا به نظرمیرسد این عقل با عقل استدلال برهانی فرق دارد، اینجا عقلی مدنظر است که فراتر از عقل نظری است، این عقل، شامل عقل عملی میشود و کلی است. اگر برای ایمان آوردن به ادیان فقط از عقل به معنای استدلال استفاده کنیم، ایمان زایش نمیکند.
نکتۀ دیگر تفاوت بین ایمان، علم و حکمت است. نکتۀ دیگر اینکه معجزه دلیل صدق مدعاست یعنی نشانه است. نشانه یعنی آیات روشن ولی معجزه بعدها به وجود آمده و بیشتر در قرآن مورد توجه بوده و به کار برده شده است.
معجزه نمیتواند دلیلی بر عقلانیت صحت علم یک برگی باشد. مسئلۀ دیگر برهان و روش روانشناختی است. آیا بین معجزه و حق صدقه پیغمبر چه رابطهای وجود دارد؟ آیا معجزه برای ثبت حق صدق نبوبت است یا فقط یک نوع اثبات است؟ این اثبات عقلانی نیست بلکه روانشناختی است.
خبرنگار: فاطمه محمودپور